بچههای مدرسهی لولا هر کدام از یک سرزمین آمدهاند. معلم از بچههای کلاس میخواهد برای جلسهی بعد، هرکس نقاشی سرزمین مادریاش را بکشد. اما لولا وقتی خیلیخیلی کوچک بوده، آنجا را ترک کرده؛ به همین خاطر هیچ تصویری از آن سرزمین در خاطرش نیست. لولا میخواهد تصویر وطنش را توی ذهن و قلبش روشن نگه دارد، برای همین سعی میکند این تصویر را از طریق توصیفهای دیگران مجسم کند؛ کسی میگوید جزیره پُر از صدای موسیقی بود، دیگری میگوید جزیرهای بود با میوههای خوب و خوشمزه. مادر لولا از اتفاقی حرف میزند که همهچیز را خراب کرد و همه مجبور شدند جزیره را ترک کنند. لولا در نهایت تصمیم میگیرد سراغ پیرمردی برود که قرار است مهمترین چیز را دربارهی مهاجرت هموطنانش بگوید…
برای ثبت نقد و بررسی وارد حساب کاربری خود شوید.
چرا خرید از کتاب کنکور؟
ارسال رایگان و سریع
برای سفارشات بالای 1.5 میلیون تومان
تضمین کیفیت محصول
اصل بودن محصولات
پشتیبانی از 9 صبح الی 17:30
پشتیبانی تلفنی، ایمیلی و چت آنلاین
۷ روز ضمانت بازگشت
ارسال پستی، باربری و تیپاکس
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.